شمالخونه ی مامانم اینا.ساعت یک شب من خواب بودم و تو باداداشم بیرون
اومدی خونه
و شنیدم فقط داری صدام میکنی
خوابالو خوابالو جوابتو میدم و نیم خیز میشم سمتت و چشام چهارتا میشه و از شدت ذوق خوابم میپره.
فقط ذوق میکنم و به اون خرس تپل قهوه ای بزرگ و یه قلب توو دوستاش نگاه میکنم انقدر بزرگه که پشتش قایم شدی و دیده نمیشی فقط صدا دارم ازت
اخه من چیکارت کنم عزیزک قلبم عشق شیرینم
میگی رنگشو داداش انتخاب کرده.صورتی هم داره اگه خوشت نیومد صورتیشو بگیرم
اخه تو هرچی بگیری من عاشقشم نفس من زندگیم
عصر میگفت من کار دارم یه سر میرم بیرون .منکه میدونم تو میخوای چیکار کنی عشقم ولی خوابش برد اقاییم ولی واقعا نمیدونستم اخر شب سوپرایزم میکنی زندگیم
ولنتاینم مبارک شده باشما آقای جذاب مهربونم
من عاشقم شما رو.خداروشکر عزیزکم خدا حفظت کنه برام
هشتمین ولنتاین عشقمون مباااااارک
شب موقع خواب وسطتتون خوابیدم پای تپل خرس قشنگم توو بغلم بود چقدر شیرینه همه چی باتو❤❤
تو ,ولنتاین ,فقط ,توو ,ولی ,خوابالو ,منکه میدونم ,میدونم تو ,تو میخوای ,میخوای چیکار ,بیرون منکه
درباره این سایت